کتاب راه و رسم عشق

کتاب‌های دکتر گوردون لیوینگستون (Gordon Livingston) همواره از دیدگاه مخاطبان بین‌المللی پس از ترجمه به زبان‌های گوناگون به اندازۀ آثار اریک فروم محبوبیت داشته‌اند و بینش‌های ژرفی درباره فلسفه زندگی انسان مطرح کرده‌اند. اکنون او در کتاب جدیدش با عنوان راه و رسم عشق ورزی (How to love: choosing well at every stage of life) با بیان اندرزهایی حیاتی شما را با شیوه‌ی درست عشق‌ورزی به همسر و همینطور محبت به انسان‌های دیگر در موقعیت‌های مختلف آشنا می‌سازد. دکتر لیوینگستون در این کتاب سعی دارد تا رویکرد خود را درباره این که به چه نوع افرادی باید محبت ورزید (یا نورزید) و چگونه بهترین مسیرها را در هر پیچی از روابط میان ‌فردی انتخاب کرد، بیان نماید. البته تمرکز اصلی او بر روی این است که به شما کمک کند تا ویژگی‌های شخصیتی خودتان و دیگران را به درستی بشناسید، زیرا این ویژگی‌ها که به اندازه خوشه‌های ستاره‌ای در کهکشان‌های عالم تنوع دارند هم می‌بایست شیوه‌های سازگاری شما با دیگران را روشن سازند و هم پرتویی بر واکنش‌های رفتاریتان نسبت به دیگران بتابانند. در واقع لیوینگستون همانند کتاب قبلی خود با عنوان «زود پیر می‌شویم و دیر عاقل» در اینجا نیز به مسائل پراهمیت زندگی انسان می‌پردازد تا شما را با راهکارهای اساسی از زبان روانشناسان متخصص آشنا کند، نه از راه یادگیری آزمون و خطا، چرا که اگر فروشنده‌ای شما را فریب دهد، فقط پولتان از دست می‌دهید. اما اگر قلبتان را به یک فرد نالایق هدیه کنید، خیلی بیشتر از آنکه بتوانید متصور شوید از دست خواهید داد. بنابراین باید مراقب انتخاب‌هایی که خوشبختی شما به آن‌ها وابسته است، باشید.

کتاب راه و رسم عشق ورزی مناسب چه کسانی است؟

اگر عشق و رابطه یکی از دغدغه‌های ذهنی شماست و همچنین به مسائل روانشناسی نیز علاقه دارید، این کتاب ترکیبی از هر دو موضوع را به شما ارائه می‌دهد

در بخشی از کتاب راه و رسم عشق ورزی می‌خوانیم

اهمیت موضوع انواع متفاوت شخصیت‌ها این است که کاملاً آشکار و قابل ‌شناسایی نیستند. اگر این درست باشد، ما در مورد شناسایی این افراد و نوع برخورد با آن‌ها با مشکل مواجه خواهیم شد. در عوض، این شخصیت‌ها اشتراکاتی هم دارند، و همۀ ما این توانایی را داریم که بدانیم از دیگران چه می‌خواهیم. برای مثال، عکس‌العمل عادی فردی را در‌ نظر بگیرید، که به او می‌گوییم چه کاری باید انجام دهد، یا چرا این کار برای ما و یا سازمان اهمیت دارد. اگر توضیحات کامل نباشد، اینطور برداشت می‌شود که کار نامعقول است و ما انرژی و زمان‌مان را بیهوده تلف می‌کنیم. همچنین می‌توانیم در خصوص شفاف‌سازی اهداف نیز سوال کنیم. داستان مورد علاقۀ من در این خصوص مربوط به مدیری است که 100‌ درصد مشارکت برای صندوق اتحادیۀ شرکت تعیین کرده بود. مطلع شد که یکی از کارگران به نام "جانسون" این موضوع را نپذیرفته است؛ او را صدا کرد و گفت «یا شرکت می‌کنی یا اخراج.» کارگر پاسخ داد: «خوشحال می‌شوم که مشارکت کنم.» مدیر با تعجب سوال کرد: «بسیار‌ خُب، چرا از قبل شرکت نکردی؟»، کارگر پاسخ داد: «چون کسی قبلاً در ‌مورد صندوق اتحادیه برای من توضیح نداده بود.» به عبارت دیگر، ما می‌توانیم دیدگاه منفعل - تهاجمی را در مورد وظایف شخصی یا کار استفاده کنیم. اگر این کار را انجام دهیم، توجه به این که چه کاری انجام می‌دهیم یا چه رفتاری داریم، کاملاً حائز اهمیت است. همچنین باید با خودمان صادق باشیم که این پاسخ ما مربوط به رفتار ماست یا موقعیتی که در آن قرار گرفتیم. شغل یا حتی ازدواج ما می‌تواند به این موضوع بستگی داشته باشد.