کتاب شاگرد شمس بودن
قطع | سانتیمتر | ابعاد | تعداد صفحه | کاغذ پیشنهادی |
---|---|---|---|---|
رحلی بزرگ | 33 × 24 | 36 | 38 | 40 |
رحلی | 28 × 21 | 4 | 6 | 8 |
وزیری کتاب | 31-32 | 33 | 34 | 36 |
رقعی | 80.5-82.5 | 84.5 | 87 | 92 |
ربعی | 23.5 × 16.5 | 26 | 27 | 29 |
خشتی بزرگ | 62.5-64.5 | 66.5 | 69 | 74 |
خشتی کوچک | 34-35 | 36 | 37 | 39 |
پالتویی بزرگ | 87.5-89.5 | 91.5 | 94 | 99 |
Shagerd-e shams boodan
هاکان منگوچ نوازنده و نویسنده است. او در رسانه های اجتماعی پیشنهادات کاملی را برای یک زندگی صلح آمیز ارائه می دهد و قطعات جدیدی را که خودش می نوازد به اشتراک می گذارد.
شاگرد شمس بودن کار آسانی نیست. این شاگردی اراده قوی، نظم و انضباط و جسارت و قلبی بزرگ می خواهد. حاضر هستی تا وارد این راه شوی؟ شمس روراست و صادق است، حیله و فریب ندارد. آیا تو هم میتوانی در مقابل خودت صادق و روراست باشی؟ شمس خورشید است، روشنایی است، گرما میدهد اما در عین حال هم میسوزاند و خاکستر میکند. آیا تو هم آمادهای تا خاکستر شوی و بعد از خاکسترهایت دوباره متولد شوی؟ شمس اصرار نمیکند، اجبار نمیکند، تحت فشار نمی گذارد، اما به وقتش رها کردن و رفتن را نیز می داند. آیا آمادهای تا شاخههایی که به آن متصل شدهای را رها کنی؟ آمادهای به موقعاش دانستههایت را کنار بگذاری و از نو بیاموزی؟ رفیق راههای روشن، این بار تو را صدا میکنم برای شاگرد شمس بودن. بله این راه، مسیر راحتی، روشنی و گرما و نور است. اما میتواند پرحرارت و پرسوز شود. در این راه هر کس عجول باشد، عقب میماند. هرکس تقلب کند، حذف میشود. هر کس نتواند رها کند، فراموش میشود. و داستان کسی که زود خسته شود زود به پایان میرسد. راه شمس راه کسانی است که آماده سوختن شدهاند. برای رسیدن هرگز دیر نیست، زیرا هر چیز در زمان خودش روی خواهد داد. شاید هم بهترین زمان برای تو اکنون است.
کتاب عرفانی- انگیزشی پیش رو با بهره از آموزه های ارزشمندِ صوفی و عارف بزرگ قرن هفتم، شمس تبریزی، شیوه خوب و درست زیستن را آموزش می دهد. شمس، راهنمای روحانی و استاد مولانا بود که نگاه او را به زندگی، سلوک و عرفان دگرگون کرد و مسیر عظمت، عشق و سعادت را پیش پای او گذاشت. نویسنده با الهام از طرز فکر، سبک زندگی، شخصیت، سخنان و تعالیم شمس، قدم در راه سخت اما شیرین عرفان می گذارد و در این مسیر مخاطب را با خود همراه می کند. او در هر قدم خواننده را به خود واقعی اش نزدیک تر می کند و آموزش می دهد که چگونه با رها کردن اطلاعات سنگین و ناکارآمد، پذیرش اضداد، ناله نکردن، رها کردن، دوری از کمال گرایی و بسیاری نکات دیگر زندگی را با آرامش و در کمال لذت بگذراند و در حال بودن را دوباره به خاطر بیاورد. کتاب حاضر تولدی دوباره برای کسانی است که نور و آگاهی را جستجو می کنند.
گزیده ای از کتاب
در عصر صنعتی شدن، کارگران شبانه روز مشغول کار بودند، به شدت کار می کردند و کمترین زمان استراحت را داشتند. مهم ترین زمان استراحتشان موقع ناهار خوردن بود. حتی اگر کم هم بود استراحت می کردند، نفسی تازه می کردند، چیزی می خوردند. زمان کمی داشتند تا دو کلمه حرف باهم بزنند. کارخانه بزرگی در انگلیس درحال ساخت بود و کارگران آنجا کار می کردند. هرروز در زمان ناهار کیف نهار خود را بازکرده در کنار هم غذا می خوردند. یکی از کارگران هرروز وقتی غذا می خورد کلی ناله می کرد و غر می زد و می گفت: «ای وای باز هم سیب زمینی و نان خشک.» این حرف هفته ها و ماه ها هرروز و هرروز تکرار می شد. هرروز در زمان استراحت با غر و لوند می گفت: «ای وای باز سیب زمینی و نان خشک.» یکی از کارگران که از این حرف به تنگ آمده بود گفت: «درطول روز فقط نیم ساعت استراحت داریم آن را هم مجبوریم غرهای تو را بشنویم، دیگه خسته شدیم. به جایی که آنقدر شکایت کنی به همسرت بگو یک بار هم برای تو غذای دیگری بگذارد، تو هم کمتر شکایت کن.» مرد با چشم های متعجب همکارش را نگاه کرد و گفت: «من که همسر ندارم، هرروز خودم غذای خودم را آماده می کنم.» *** این داستان تراژدی/کمدی، داستان بسیاری از انسان هاست. مسبب بسیاری از چیزهایی که از آن شاکی هستیم در اصل خودمان هستیم و با دست خودمان آن را ایجاد کرده ایم و هنوز همان شرایط را ادامه می دهیم. دائما احساس نارضایتی، دائما شکایت کردن، همیشه ناله کردن… «خسته شدم هرروز آنقدر این چای تلخ را خوردم» به جای این حرف می توانی دوتا قند در چایت بیندازی. انگار این تلخی و غر زدن را بیشتر دوست داریم. ناله کردن یک مکانیزم دفاعی است. انگار می خواهیم از لحاظ روانی از تغییر کردن و تغییر دادن و از مسئولیت قبول کردن فرار کنیم و این سیستم دفاعی ذهنی ماست که خیلی از آن اطلاعی نداریم. چرا ناله می کنیم؟ برای اینکه کسی بیاید و اتفاقات بدی که سر ما آمده را به جای ما درست کند و مسئولیت آن را بپذیرد.